روز 27 ژوئن 1967 است. در خارج از بانک بارکلیز در شمال لندن، جمعیتی جمع شدهاند تا شاهد رونمایی از اولین دستگاه خودپرداز (ATM) در جهان باشند. با وجود گرمای 27 درجه، مقامات، کت و شلوار سنتی پوشیدهاند، اما این احساس وجود دارد که دنیای فناوری در حال تغییر است.
معرفی ATM یک جهش تکنولوژیکی بزرگ برای بخش نسبتاً ایستای بانکی بود. در دهه 1960 بذر دیجیتالی شدن در دنیای بانکداری کاشته شد.
بانکها قبلاً از مینفریمها استفاده میکردند و در دهههای آخر قرن بیستم به مراکز داده روی آوردند و راهکارهای جدیدی را برای ارتباط مشتریان فراهم کردند.
در سال 1989، بانک میدلند یک بانک بدون شعبه را راهاندازی کرد که فقط از طریق تماس تلفنی فعالیت میکرد. سایر بانکها و مراکز مالی مانند Smile and Egg نیز بانکداری از راه دور از طریق تلفن و اینترنت را تشویق کرده و گسترش دادند. در سال 2001، بنک آو امریکا گزارش داد که سه میلیون مشتریاش از بانکداری آنلاین استفاده میکنند.
با بحران مالی زمان تغییر فرا رسید
اما تا اینجا، تغییرات تدریجی و آهسته بود. در قرن بیست و یکم به یکباره همه چیز سرعت گرفت و بحران مالی 2008 یک کاتالیزور اصلی بود. در این رکود اقتصادی، بانکها اعتماد عموم مردم را از دست دادند.
در پاسخ، آنها شروع به همکاری نزدیکتر با شرکتهای فینتک برای رویکردهای جدید کردند. بانکداری آنلاین از راه رسیده بود و بانکداری تلفن همراه در دسترس بود؛ تلفنهای هوشمند نیز این دو را کنار هم قرار دادند تا مردم بتوانند بدون مراجعه به شعبه، امور بانکی خود را انجام دهند.
در همین حال، شرکتهای فینتک ابزارهای جدیدی داشتند و اعلام کردند که هوش مصنوعی و سرعت شبکههای تلفن همراه به آنها اجازه میدهد تا بانکداری راحت و بیدرنگ را به شکل چشمگیری پیش ببرند. بانکها نیز در تلاش بودند تا ببینند چگونه میتوان این تسهیلات را ارائه کرد.
در پی بحران مالی، مقررات موانع بیشتری را اضافه میکردند، حجم کاری و پیچیدگی عملکرد بانکها را افزایش میدادند.
این مجموعه فشارها بانکها را وادار کرد تا در بسیاری از مسائل تجدیدنظر کنند. آنها از شرکتهای فینتک استقبال کردند و در ارائه خدمات انعطافپذیرتر سریعتر حرکت کردند.
استقبال بانکها از کولوکیشن و ابر
بانکها همچنین زیرساختهای خود را بررسی کردند و این سوال را مطرح کردند که آیا زیرساخت دیجیتال داخلی آنها همچنان مناسب است یا خیر.
مرکز داده داخلی و هزینههای نگهداری آن به جای یک دارایی، بیشتر مانند یک بدهی به نظر میرسید! بنابراین بانکها سرورهای خود را از دفاتر خود به فضاهای مشترک مانند مراکز داده کولوکیشن منتقل کردند. گام بعدی، حرکت به یک زیرساخت مبتنی بر ابر که روی ماشینهای مشترک در یک مرکز داده متمرکز اجرا میشود، خواهد بود؛ اقدامی که هنوز هم میتواند خطرناک به نظر برسد.
مارکوس هاسن، مدیر گروه مالی Truist از ایالات متحده میگوید:«اگر مراکز داده صنایع مالی را دنبال کرده باشید، میتوانم بگویم که وقتی به 10 سال پیش نگاه میکنیم، دیدن این که یک شرکت خدمات مالی که از کولو یا کلود استفاده کند، بسیار بعید بود.»
هاسن میگوید با توجه به محافظهکاری بانکها، نرخ توسعه اخیر ابری بسیار چشمگیر است. توجه داشته باشید برنامههای آنلاین قبل از سیلزفورس خیلی رونق نداشتند و ابر عمومی تا زمانی که آمازون در ارائه خدمات وب آمازون جدی نگرفت، شروع به کار نکرد.
هاسن میگوید: «ابر عمومی از حدود سال 2006 که جف بزوس توانست راههایی برای تنوعبخشی پیدا کند، به یک بخش تبدیل شد. بنابراین شما باید آن را در اختیار هایپراسکیلرها قرار دهید زیرا آنها توانستهاند فضای ابری را به خوبی اداره کنند.»
توفیق اجباری دیجیتالی شدن با همهگیری کرونا
ده سال پس از سقوط مالی، با حادثه فاجعهبار بیماری جهانی روبرو شدیم که دیجیتالیشدن را از بسیاری جهات تسریع کرد.
در طول همهگیری، بسیاری از افراد از خانه کارهایشان را انجام دادند. این امر منجر به رونق در صنعت مراکز داده شد؛ اما رونقی که در درجه اول در خدمات مبتنی بر ابر منعکس شد، نه در سیستمهای در محل.
پس از همهگیری، واضح است که همه بخشها، نه فقط بانکداری، منابع را به سمت فضای ابری سوق داده و از امکانات داخلی دور میکنند.
در نظرسنجی جهانی موسسه IDC (مه 2020)، 57 درصد از بانکهایی که به این نظرسنجی پاسخ دادند، گفتند که پیش از این نیز در محیطهای هیبریدی کار میکردند، 31 درصد دیگر در طی 12 ماه به مدلهای هیبریدی و 9 درصد دیگر در طی 24 ماه به سمت مدلهای هیبریدی مهاجرت کردند.
علی معینالدین از مؤسسه Uptime در مورد این انتقال صحبت کرد: «در چند سال گذشته، آنچه ما شاهد آن بودیم این بود که سازمانهای بیشتری در مورد نحوه استقرار داراییهای آی تی خود و مکانهایی که استفاده میکنند، اطلاعات کسب میکنند.
آنها اغلب یک شریک خدمات چند ابری و ترکیبی دارند و در عین حال مرکز داده خود را نیز در اختیار دارند. آنها زیرساختهای خود را تغییر دادهاند، کاری که قبل از بحران مالی برنامهریزی کرده بودند. اما پس از بحران مالی، بسیاری از آنها از ترازنامه خارج شدند و از اینرو، شاهد افزایش قابل توجهی در استفاده از زیرساختهای ابری و مهمتر از آن، ارائهدهندگان خدمات کولوکیشن بودهایم.»
آینده بانکها، استفاده از ترکیبی از ابر و مرکز داده است
نتیجهگیری این است که تسهیلات آی تی در محل هنوز نمرده است و دلیل خوبی وجود دارد که چرا بانکها در حالی که به سمت هیبرید حرکت میکنند، در کنار برنامههای جدید در فضای ابری، زیرساختهای داخلی خود را زنده نگه میدارند.
دلیل این موضوع مدیریت ریسک است. به نظر میرسد که استفاده از چندین ارائهدهنده ابری میتواند محیطی ایجاد کند که در پشت آن، نقاط شکست پنهان شود.
معین الدین این موضوع را با جزئیات بیشتر توضیح داد: «همانطور که شروع به توزیع زیرساخت خود در چندین ارائهدهنده خدمات میکنید، شروع به افزایش پیچیدگی میکنید و همانطور که شروع به افزایش پیچیدگی میکنید، در واقع خطر قطعیهای احتمالی در سرویسهای مهم فناوری اطلاعات را افزایش میدهید.
نگرانیهایی در مورد خطرات مرتبط با تمرکز وجود دارد، زیرا برخی از ارائهدهندگان خدمات مهم میتوانند میزبان تعدادی از مؤسسات مالی باشند که برای اقتصاد داخلی در یک منطقه خاص در همان منطقه در دسترس هستند. بنابراین اگر یک قطعی رخ میداد، فقط یک بانک تحت تأثیر قرار نمیگرفت، بلکه چندین بانک تحت تأثیر قرار میگرفتند که تأثیری بسیار منفی و قابل توجه بر شهرت بخش خدمات مالی خواهد داشت.»
در فوریه سال جاری، پنج بانک به طور همزمان در کانادا از کار افتادند که باعث شد مشتریان نتوانند از بانکداری آنلاین و همراه یا از کارتهای اعتباری خود استفاده کنند. تاکنون هیچ توضیحی در مورد قطعی ناگهانی داده نشده است.
زندگی بدون پول نقد؟
یکی دیگر از تأثیرات این همهگیری، دور شدن از استفاده از پول نقد بود. با گذشت نیم قرن از اولین ماشین پول نقد، ما شروع به حرکت به سمت جامعهای بدون پول نقد کردهایم. در طول همهگیری، بسیاری از مغازهها فقط پرداختهای کارتی را میپذیرفتند تا تماس فیزیکی را تا حد امکان محدود کنند و در سال 2020 پرداختهای نقدی 35 درصد کاهش یافت..
پیامد پیش بینی نشده این امر افزایش وابستگی نظام بانکی به سیستمهای آنلاین است. پول نقد چیزی است که میتوان به طور قابل اعتماد حمل و استفاده کرد، چه دسترسی آنلاین به بانکهای دیجیتال فعال داشته باشیم یا نه. کارتهای نقدی، بانکداری تلفن همراه و کارتهای اعتباری همگی تا حد زیادی به خدمات آنلاین متکی هستند.
زمانی که خدمات با قطعی مواجه میشوند، فعالیت بسیاری از افراد به شدت آسیب میبیند. ضروری است که بانکها از خود و مشتریان خود در برابر این خطر محافظت کنند. وقتی بانکها قابلیت اطمینان نسبی ابر و فناوری اطلاعات داخلی را ارزیابی میکنند، باید بدانند که ریسکها در حال افزایش است.
در این شرایط، نگه داشتن فناوری اطلاعات در محل و تحت کنترل شما میتواند وسوسهانگیز باشد. چارلز هوپ، مدیر منابع آیتی در شرکت Aon دراین باره میگوید: «از آنجایی که کارها برون سپاری شده است، همه اینها در اختیار شخص ثالث است. من نمیدانم در آنجا چه تعداد مهندس برق وجود دارد که بتوانند نقطه شکست را تشخیص دهند.»
اما هوپ معتقد است که افزایش کنترل برای توجیه هزینههای بسیار سیستمهای داخلی در مقایسه با فضای ابری کافی نیست: «من فکر میکنم اگر فقط به بحث هزینه نگاه کنید، ساختن تأسیسات داخلی توجیه ندارد.»
مقایسه هزینه واقعی مراکز داده داخلی با کولوکیشن و ابری
اگرچه ساختن امکانات از صفر، هزینههای زیادی را به همراه خواهد داشت. اما در بخش بانکی، اغلب بحث ساخت مراکز داده کاملاً جدید مطرح نیست، بلکه در مورد ارتقاء یک تسهیلات داخلی که قبلاً کار می کند یا انتقال منابع از آن تسهیلات به کولوکیشن یا کلود صحبت میشود. این نوع فرآیند اگر به درستی انجام شود، در درازمدت باعث صرفه جویی در هزینه میشود.
راهحل واقعی از برنامهریزی و درک اینکه چه دادهها و محاسباتی باید در فضای ابری وجود داشته باشد و چه چیزی باید در محل باقی بماند، به دست میآید.
با توجه به همه اینها، علی معین الدین استدلال میکند که آینده واقعی نظام بانکی استفاده از ترکیبی از ابر و مرکز داده است.
«ما شاهد مهاجرت ثابت از داراییهای سازمانی قدیمی به ابر عمومی و خصوصی و کولوکیشن هستیم. همانطور که حدود 50 درصد از بانکها به موسسه ما گفتهاند که در حال حاضر، خط مشی ابر عمومی ندارند. با این حال، آنها در حال ساخت ابرهای خصوصی در کولوکیشن و مراکز داده سازمانی خود هستند.
در ژانویه 2022، اعلام شد که JPMorgan دقیقاً این کار را انجام داده است: مراکز داده خود را برای میزبانی ابرهای خصوصی ساخته است. این شرکت در سال 2021 با وجود داشتن یک استراتژی کلی برای انتقال فناوری اطلاعات به فضای ابری، 2 میلیارد دلار برای ساخت مراکز داده جدید هزینه کرد. این هزینه با انتقادات فراوان و حتی کاهش قیمت سهام مواجه شد، اما شرکت اعلام کرد که این سرمایهگذاری برای بازارهای جدید مانند بریتانیا ضروری است.
جیمی دیمون، مدیر اجرایی این شرکت، به تحلیلگران گفت: «ما 2 میلیارد دلار برای مراکز داده کاملاً جدید هزینه کردیم. این مراکز تمام قابلیتهای ابری را دارند و ما میتوانیم در مراکز داده، ابر خصوصی داشته باشیم.
همه چیزهایی که به این مراکز داده جدید میرود که اکنون راهاندازی شدهاند. بیشتر دادهها و برنامههایی که وارد این مراکز میشوند باید واجد شرایط ابر باشند. البته این بخشی از یک برنامه بلند مدت برای تبدیل شدن به سیستم ابری کامل است.
معینالدین استدلال میکند که: «ما دیدهایم که برخی از خدمات مالی، زمانی که نیاز خود را در فضای ابری مقیاس میکنند، متوجه شدهاند که لازم نیست همه چیز در فضای ابری باشد و شروع به بازگرداندن برخی از دادهها و خدماتی که برونسپاری میشدند، میکنند.»
برخی از برنامهها سازگار با ابر نیستند
روکو آلونزی، معاون عملیات مرکز داده شرکت مالی کانادایی مانولایف، دقیقاً این مشکل را تجربه کرده است.
اما قطعا فناوری اطلاعات ترکیبی وارد بازی میشود و به چند دلیل باید این کار را انجام دهد. در گذشته، اگر یک مرکز داده در حال انفجار بود، باید یک مرکز داده جدید میساختیم یا باید همه چیز را بستهبندی و جابهجا میکردیم. اما همانطور که شروع به انتقال بارهای خود به فضای ابری میکنید، می توانید آن مرکز داده را حفظ کنید و احتمالاً آن را کاملاً سبک کنید به این معنا که فقط پردازش برنامه حیاتی است که در آنجا قرار دارد.
در حالی که چندین بانک، از جمله بارکلیز و ناتوست، از رایانش ابری با آغوش باز استقبال کردهاند و به دنبال انتقال کامل به فضای ابری خصوصی هستند، بهنظر میرسد بانکداری بهطور کلی در حال حاضر تمایلی به کنار گذاشتن کامل مراکز داده سازمانی ندارد یا نمیتواند این کار را انجام دهد.
مرکز داده داخلی هنوز راهحلهایی را برای حیاتیترین و ایمنترین دادهها ارائه میدهد، اما بیمیلی برای حرکت به سمت معماری ترکیبی IT میتواند باعث شود بانکهای سنتی نتوانند با فینتکهای جدیدتر که تغییرات و روندهای صنعت را میپذیرند، هماهنگ شوند و از نظر مالی در بلندمدت، با ضرر روبرو شوند.
تمام فناوریها یک چرخه حیات دارند
در حالی که ATM روزی پیشرفت بزرگی بود، اما اکنون به حداکثر خود رسیده است. این دستگاهها در بسیاری از مکانها از روی دیوارها برداشته میشوند، زیرا مردم از پول نقد کمتری استفاده میکنند. در همان زمان، مراکز دادهای که از آن نسل بانکداری حمایت میکردند، اوج خود را پشت سر گذاشتند، تعداد کمتری ساخته شد و بسیاری از مراکز قدیمی بسته شدند. اما هنوز پایان خط برای مراکز داده بانکها فرا نرسیده است. آنها در حال از بین رفتن نیستند، فقط باید نقش جدیدی پیدا کنند.