USB-C قرار بود همه دستگاهها را به یک پورت ساده و کارآمد تبدیل کند، اما امروز پیچیدگی و سردرگمیهای زیادی به جای راحتی بهبار آورده است.
من سالهاست درباره USB-C مینویسم و هر بار بیشتر متوجه میشوم این استاندارد که باید همه چیز را ساده میکرد، چقدر گیجکننده شده است. در نگاه اول همه چیز عالی به نظر میرسد، اما وقتی میخواهید بفهمید کدام پورت یا کابل دقیقاً چه کاری انجام میدهد، گرفتار دنیایی از تفاوتها و نکات ریز و درشت میشوید.
اگر به اطراف خانه نگاه کنید، شاید حتی نتوانید تشخیص دهید کدام شارژر سریعتر است یا کدام کابل با گوشی شما سازگارتر است. زمانی که پورتها اسمهای مشخصی داشتند مثل HDMI یا DisplayPort، فهمیدن کاراییشان آسان بود. اما الان برای هر دستگاه چند نوع USB-C با سرعت و قابلیتهای متفاوت داریم که فقط با مطالعه دقیق میشود از آنها سر درآورد. USB-C همهکاره است اما هیچ کاری را به خوبی انجام نمیدهد!
این سردرگمی به دلیل خود استاندارد پیچیده USB-C است. در دنیای گوشیهای هوشمند چندین استاندارد شارژ وجود دارد و سرعت انتقال دادهها در دستگاههای مختلف، حتی از یک برند، بسیار متفاوت است. دیگر تلاش برای فهمیدن این موارد سخت و خستهکننده شده است.
مشکل اصلی این نیست که پورتها نامشخص هستند، مشکل این است که وصل کردن دو دستگاه که باید با هم کار کنند، تبدیل به یک معضل شده است. هر سال وضعیت پیچیدهتر میشود و به نظر نمیرسد راه حلی آسان برای آن وجود داشته باشد.
قدمهای کوچک برای بهتر شدن
در سالهای اخیر تلاشهایی برای بهبود وضعیت شارژ دستگاهها صورت گرفته است. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا از تولیدکنندگان خواسته USB Power Delivery را در دستگاههای بالای ۱۵ وات اجباری کنند که یک گام مثبت است. همچنین چین هم با استانداردی به نام Universal Fast Charging Specification سعی دارد استانداردهای شارژ سریع خود را یکپارچه کند. اما همه این تلاشها هنوز نتوانستهاند مشکلات اساسی را برطرف کنند و سازگاری کامل ایجاد کنند.
USB Power Delivery با ویژگی PPS که امکان کنترل دقیقتر ولتاژ را فراهم میکند، آمده اما استفاده از آن هنوز برای بسیاری نامفهوم است. حتی در گوشیهای جدید هم گاهی برای شارژ سریعتر نیاز به شارژرهای خاصی است که پیدا کردنشان سخت است. به همین دلیل هنوز بسیاری مجبورند شارژرهای برندهای اصلی را بخرند تا مطمئن باشند دستگاهشان درست شارژ میشود.
USB-C تواناییهای زیادی دارد اما گیجکننده است
USB-C فقط برای شارژ نیست، انتقال داده، تصویر، صدا و حتی ارتباط PCIe را هم پشتیبانی میکند. اما هیچ استاندارد واحدی برای سرعت انتقال داده وجود ندارد و هر دستگاه میتواند از نسخه متفاوتی استفاده کند، از USB 2.0 با سرعت کم تا USB4 با سرعت بسیار بالا.
USB4 که قرار بود همه چیز را ساده کند، خود به چندین نسخه متفاوت تقسیم شده و به جای شفافسازی بیشتر باعث سردرگمی شده است. به علاوه، برای استفاده از قابلیتهای پیشرفته USB-C باید کابلهای گرانقیمت و گواهیشده خرید که به سختی میتوان تشخیص داد کدام کابل برای کاربری ما مناسب است.

اپل هم نتوانست USB-C را ساده کند
اپل که معمولاً در کنترل کیفیت و تجربه کاربری پیشرو است، وقتی مجبور شد آیفونها را به USB-C مجهز کند، به جای نظم دادن به وضعیت، به همان آشفتگی دامن زد. مدلهای پایه آیفون هنوز از USB 2.0 استفاده میکنند و سرعت انتقال داده بسیار پایین است. مدلهای پرو بهتر هستند اما هنوز به استانداردهای سریعتر و پیشرفتهتر نرسیدهاند.
شارژ هم چندان بهتر نیست و اپل هنوز از فناوری PPS برای شارژ سریعتر استفاده نکرده است. اپل بیشتر به فناوری MagSafe برای آینده محصولات موبایلش تکیه کرده تا USB-C.
USB-C همینطور گیجکننده باقی میماند
USB-C بیش از ده سال است که با ماست، اما تنها موفقیت واقعی آن شکل کانکتور است که قابلیت برعکس شدن دارد. وعدهی سادهسازی شارژ و اتصال دستگاهها به حقیقت نپیوسته است. با این که حالا در همه دستگاهها اجباری شده، اما این باعث شده بازار پر از استانداردهای مختلف و کابلها و شارژرهای ناسازگار شود.
این وضعیت نه تنها برای کاربران سردرگمی ایجاد میکند، بلکه به قولهای USB-C درباره کاهش زبالههای الکترونیکی هم ضربه زده است. به جای کمتر شدن، مردم همچنان کابلها و شارژرهای زیادی جمع میکنند تا به همه دستگاههایشان برسند.
USB-C میتوانست به یک استاندارد واحد و ساده تبدیل شود، اما به جای آن تبدیل به یک معضل بزرگ شده که راه برگشتی برای آن وجود ندارد.