تسریع پذیرش زیرساختها و خدمات ابری نیاز به پهنای باند بیشتر، سرعت بیشتر و تأخیر کمتر را افزایش داده است. پیشرفت تکنولوژی سوئیچ و سرور تغییراتی را در کابل کشی و معماری ایجاد میکند. بنابراین باید تغییراتی را در معماری سازمانی یا ابری خود در نظر بگیرید که احتمالاً برای پشتیبانی از الزامات جدید ضروری است. این به معنای درک روندهایی است که منجر به پذیرش زیرساختها و خدمات ابری میشود؛ علاوه بر این فناوریهای زیرساختی نوظهور، سازمان شما را قادر میسازد تا نیازهای جدید را برطرف کند. در اینجا چند نکته وجود دارد که هنگام برنامهریزی برای آینده باید به آنها توجه کنید.
چشم انداز مرکز داده در حال تکامل است
مصرف جهانی داده
قطعا عوامل اصلی نیاز به تغییرات در زیرساخت، ترندهای جهانی هستند که انتظارات و تقاضای مصرفکنندگان را برای ارتباطات بیشتر و سریعتر تغییر شکل میدهند، از جمله مهمترینها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- رشد انفجاری در ترافیک رسانههای اجتماعی
- عرضه خدمات 5G
- تسریع استقرار IoT و IIoT (اینترنت اشیا صنعتی)
- تغییر از کارهای اداری سنتی به گزینههای دورکاری
رشد ارائه دهندگان مقیاس بزرگ (hyperscale)
در سطح جهانی، تعداد مراکز داده در مقیاس عظیم ممکن است کمتر از یک یا دوجین باشند، اما تأثیر آنها بر مراکز داده قابل توجه است. بر اساس تحقیقات اخیر، حدود 53 درصد از ترافیک دادهها از طریق مراکز فوق مقیاس می گذرد.
همکاری فوقمقیاس با مراکز داده چند مستاجری (MTDC / Co-Location)
همانطور که تقاضا برای کاهش تاخیر شبکه افزایش مییابد، ارائه دهندگان فوقمقیاس ابری تلاش میکنند تا حضور خود را به کاربر نهایی/ دستگاه نهایی نزدیکتر کنند. بسیاری از آنها با MTDC (Multi-Tenant Data Center) یا مراکز داده کولوکیشن همکاری میکنند تا خدمات خود را در شبکه به اصطلاح «لبه» قرار دهند. وقتی لبه از نظر فیزیکی به کاربر نزدیک است، تاخیر کمتر و هزینههای شبکه، ارزش خدمات جدید با تاخیر کم را افزایش میدهد. در نتیجه، رشد در عرصه فوقمقیاس، MTDC ها و تأسیسات کولوکیشن را مجبور میکند تا زیرساختها و معماریهای خود را برای پشتیبانی از افزایش مقیاس و تقاضاهای ترافیکی که بیشتر در مراکز داده مقیاس بزرگ است، تطبیق دهند.
توسعه هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML)
علاوه بر این، ارائهدهندگان بزرگتر مراکز داده، که تا حدی توسط IoT و برنامههای کاربردی شهر هوشمند هدایت میشوند، به هوش مصنوعی و یادگیری ماشین روی آوردهاند تا به ایجاد و اصلاح مدلهای دادهای که تواناییهای پردازش در زمان آنی در لبه را دارند، کمک کنند. این فناوریها علاوه بر داشتن پتانسیل برای فعال کردن دنیای جدیدی از برنامهها (به خودروهای خودران که از نظر تجاری قابل دوام هستند فکر کنید)، به مجموعه دادههای عظیمی نیاز دارند که اغلب با عنوان دریاچههای داده (Data Lakes) شناخته میشوند.
زمان انتقال به 400G / 800G فرا رسیده است
فقط به این دلیل که امروز با 40G یا حتی 100G کار میکنید، دچار احساس امنیت کاذب نشوید. اگر تاریخچه تکامل مرکز داده چیزی به ما آموخته باشد، این است که سرعت تغییر – چه پهنای باند، چه تراکم فیبر یا سرعت خطوط به طور تصاعدی شتاب میگیرد. انتقال به 400G نزدیکتر از چیزی است که فکر می کنید. تعداد پورتهای 10G (یا سریعتر) را که در حال حاضر پشتیبانی میکنید با هم جمع کنید و تصور کنید آنها به 100G میرسند، متوجه خواهید شد که نیاز به 400G (و فراتر از آن) چندان دور نیست.
این موضوع برای مراکز داده چه معنایی دارد؟
در چشمانداز مراکز داده نشانههای تکامل ابری در همه جا دیده میشود. در خود ابر، سخت افزار در حال تغییر است. شبکههای معمولی در مراکز داده قدیمی به محیطهای مجازیتر تبدیل شدهاند که از منابع سختافزاری و مدیریت نرمافزارمحور استفاده میکند. این مجازیسازی نیاز به مسیریابی و فعالیت برنامهها به سریعترین روش ممکن را ایجاد میکند و بسیاری از مدیران شبکه را مجبور میکند که از خود بپرسند:«چگونه زیرساخت خود را برای پشتیبانی از این برنامههای کاربردی ابری طراحی کنم؟» پاسخ این سوال، به کارگیری سرعتهای بالاتر در خطوط خواهد بود. پیشرفت از 25 به 50 و از 50 به 100G و بالاتر برای رسیدن به 400G و بالاتر کلیدی است.