Web Analytics Made Easy - Statcounter

آیا زندگی انسان‌ها قبل از ظهور اینترنت بهتر بود؟

زندگی قبل از اینترنت ساده‌تر بود، اما دسترسی گسترده به دانش، ارتباطات و فرصت‌ها ثابت می‌کند که دنیای دیجیتال زندگی بشر را به‌مراتب بهتر کرده است.

چند نوجوان در حال کار کردن با گوشی هوشمند، لپ تاپ و اینترنت

تقریباً نیمی از جوانان ۱۶ تا ۲۱ ساله گفته‌اند ای کاش بدون اینترنت بزرگ می‌شدند. درصدی مشابه نیز از محدودیت استفاده از شبکه‌های اجتماعی در ساعات مشخص حمایت می‌کنند و یک‌چهارم آن‌ها خواهان ممنوعیت تلفن همراه در مدارس هستند؛ اما چنین دیدگاهی با واقعیت فاصله دارد. نسل Z (متولدین ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲) در حقیقت خوش‌اقبال‌اند که در عصر دیجیتال رشد کرده‌اند.

نسل ما از نخستین کاربران پلتفرم‌هایی مانند یاهومسنجر، فیسبوک، توییتر و حتی MSN مسنجر بود. با این حال، بخش بزرگی از نوجوانی ما هنوز در فضای غیرمجازی می‌گذشت. خاطره اولین ورود من به اینترنت، همراه با صدای خاص مودم‌های دایال‌آپ، یادآور دورانی است که زندگی بدون اینترنت اغلب کسالت‌بار و محدود بود. امروزه برخی نوجوانان مشکلاتشان را به گردن شبکه‌های اجتماعی و گوشی‌های هوشمند می‌اندازند؛ اما بی‌حوصلگی، اضطراب و احساس طردشدگی، چیزهایی نیستند که با ظهور فناوری آغاز شده باشند.

بی‌تردید، فناوری‌های نوین کاستی‌هایی دارند؛ اتلاف وقت در شبکه‌های اجتماعی یکی از آن‌هاست. اما بدون شک زندگی با اینترنت غنی‌تر و پرامکانات‌تر از گذشته است. اینترنت دسترسی ما به دانش، ارتباطات و فرصت‌ها را افزایش داده و حتی در مواردی به شکل‌گیری خانواده‌ها منجر شده است (مانند زوج‌هایی که در اینترنت آشنا شدند).

یک کامپیوتر با ویندوز ایکس پی

برای مثال، در دهه ۹۰ میلادی، یک شخص علاقه‌مند به سریال‌های کره‌ای، برای تماشای آثار محبوبش باید بسیار تلاش می‌کرد و تقریباً امکان یافتن دوستان هم‌فکر را نداشت. اینترنت هر دو مشکل را حل کرده است؛ هم محتوا را در دسترس قرار داده و هم امکان برقراری ارتباط با علاقه‌مندان مشابه را فراهم کرده است.

محرومیت‌های دوران پیش از اینترنت، اکنون باورنکردنی به‌نظر می‌رسند: فقط چند کانال تلویزیونی؛ انتخاب محدود کتاب‌ها که تنها به کتابخانه یا کتاب‌فروشی محلی وابسته بود؛ موسیقی‌هایی که تنها برای مدت کوتاهی از رادیو پخش می‌شدند و سپس در گوشه‌ای از یک فروشگاه ناپدید می‌شدند. واقعاً فضای بسته‌ای در دنیا برقرار بود.

امروزه اینترنت تنها یک بازار مجازی نیست؛ بلکه انقلابی در خلاقیت محسوب می‌شود. با وجود انتقادها، اقتصاد محتوا (یا اقتصاد خلاقان دیجیتال) میلیون‌ها نفر را مجهز به ابزارهایی کرده که زمانی فقط در اختیار متخصصان بود: بسترهای نشر، استودیوهای ویدئویی و شبکه‌های توزیع جهانی. ما شاهد دموکراتیزه شدن تولید و انتشار محتوا هستیم.

با این حال، فضای آنلاین اغلب با صفاتی چون هرج‌ومرج، خطر و محتوای مضر توصیف می‌شود. روان‌شناسانی مانند جاناتان هایت هشدار می‌دهند که شرکت‌های فناوری بیش از حد در جلب توجه کاربران موفق عمل کرده‌اند. این هشدار بی‌اساس نیست؛ اما مسئله اصلی خودِ فناوری نیست، بلکه ناتوانی ما در مدیریت پیامدهای آن است. وقتی نیمی از نسل Z خواستار محدودیت استفاده از شبکه‌های اجتماعی هستند، باید پرسید چرا نمی‌توانند خودشان این محدودیت را اعمال کنند؟

البته فشار اجتماعی تأثیرگذار است. نوجوانان بیشتر از هر گروه دیگری تمایل دارند شبیه دیگران باشند؛ و امروز این همانندسازی بیشتر از طریق اینستاگرام، بازی‌های آنلاین یا دیگر پلتفرم‌های مجازی انجام می‌شود. اما کوتاهی واقعی از والدین، مدارس و کل جامعه است؛ کسانی که نتوانسته‌اند به نسل جدید بیاموزند چگونه باید با آسیب‌های فضای دیجیتال کنار بیایند.

بحث بر سر ممنوع کردن اینترنت نیست؛ بلکه سخن از مسئولیت‌پذیری و توان سازگاری در برابر ابزارهای نوین است. همان‌طور که در یکی از جمله‌های معروف اینترنتی گفته می‌شود: «می‌توانی حسابت را پاک کنی، به باشگاه بروی و کنترل زندگی‌ات را به‌دست بگیری.»

بدیل این رویکرد، بازگشت به دنیایی است که هیچ‌کس خواهان آن نیست. مردم به این دلیل فناوری‌های جدید را پذیرفتند که بهتر بودند. از مراجعه به آژانس‌های مسافرتی برای رزرو سفر، ورق زدن کتاب‌های آشپزی برای یافتن یک دستور غذا، یا چک کردن وضعیت آب‌وهوا با تله تکست تلویزیون گرفته تا جستجوی اطلاعات علمی در کتابخانه؛ همگی روش‌هایی زمان‌بر و ناکارآمد بودند.

تشبیه فضای دیجیتال به «غرب وحشی» بی‌دلیل نیست. در تاریخ آمریکا، کسی از ترس هرج‌ومرج عقب‌نشینی نکرد؛ بلکه مرزها را مهار کردند و شهرها را ساختند. ما هم باید با فضای مجازی چنین کنیم. اگر از آن عقب می‌نشستیم، سیلیکون ولی هیچ‌گاه به‌وجود نمی‌آمد و شما همین حالا در حال خواندن این متن نبودید!