ایجاد محدودیت در دسترسی به اینترنت خسارتهای زیادی به بار میآورد. یکی از نخستین تبعات چنین تصمیماتی کاهش فروش کسبوکارهای آنلاین است. باید توجه کرد که دسترسی به اینترنت داخلی این مشکل را حل نمیکند. زیرا بخش مهمی از مردم تفاوت اینترنت داخلی و بینالمللی اطلاع ندارند و وقتی نتوانند از موتور جستجوی گوگل استفاده کنند، فرض میکنند که اینترنت کاملاً قطع است.
برآوردها نشان میدهد وبسایتهای ایرانی سالانه ۳۰۰ میلیارد تومان تنها برای بهبود SEO در موتور جستجوی گوگل هزینه میکنند که هنگام جستجوی کالاها و خدمات توسط مشتریان در نتایج بالاتری دیده شوند. در نتیجه وقتی دسترسی به موتور جستجوی گوگل وجود ندارد، عملاً کل این هزینهها هدر رفته است.
کاهش فروش تنها خسارت وارده به شرکتها نیست، عملیات جاری آنها هم لطمه میبیند که میتواند منجر به افزایش سخنرانی یا از دست دادن مشتریان شود.
طبق نظرسنجیها در تابستان 1400، 79 درصد مردم گفتهاند که از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند؛ 71 درصد شرکتکنندگان از واتساپ، 53 درصد از اینستاگرام و 40 درصد از تلگرام استفاده میکردند؛ در حالی که پر استفاده ترین رسانه اجتماعی داخلی، روبیکا تنها توسط 8 درصد شرکتکنندگان نظرسنجی استفاده میشود. در این نظرسنجی 50 درصد جامعه اعلام کردهاند که ترجیح میدهند تنها از رسانههای خارجی استفاده کنند و فقط 2 درصد رسانههای داخلی را ترجیح میدهند.
بدین ترتیب ناپایداری زیرساخت اینترنت باعث افزایش ریسک سرمایهگذاری در اقتصاد دیجیتال میشود. چگونه میتوان سهم اقتصاد دیجیتال را به ۱۰درصد تولید ناخالص داخلی رساند، وقتی پایهایترین زیرساخت آن پایداری بالایی ندارد؟ چرا باید کسی در این حوزه سرمایهگذاری کند؟ همین وضعیت در مورد نیروی انسانی هم صادق است.