Web Analytics Made Easy - Statcounter

مصاحبه اختصاصی با مهندس میر پیمان فاطمی

مصاحبه اختصاصی با مهندس میر پیمان فاطمی ، از ابتدا تا پیشروی در صنعت نرم افزار

مصاحبه اختصاصی با مهندس میر پیمان فاطمی

مدیرعامل شرکت تجارت الکترونیک تارا، متخصص هوش مصنوعی و دیجیتال مارکتینگ

بخش اول: ریشه‌ها و آغاز مسیر

  1. آقای فاطمی، اولین جرقه ورود شما به دنیای فناوری و نرم‌افزار از کجا زده شد؟ چه چیزی الهام‌بخش شما در آغاز این مسیر بود؟

علاقه من به دنیای فناوری و نرم‌افزار از همان سال‌های دانشجویی شکل گرفت. کنجکاوی ذهنی من در درک نحوه کارکرد نرم‌افزارها و تمایل به خلق ابزارهایی که بتوانند مسائل واقعی را حل کنند، انگیزه اصلی‌ام بود. دوست داشتم مشکلات جامعه را با نرم افزار حل کنم.

همزیستی با تحولات سریع دنیای دیجیتال در ایران و جهان، انگیزه‌ام برای حضور حرفه‌ای در این مسیر دوچندان شد؛ چرا که باور دارم آینده متعلق به کسانی است که با دانش و نوآوری، مرزها را جابجا می‌کنند. از همان آغاز تلاش کرده‌ام با یادگیری مستمر و ریسک‌پذیری، نقشی فعال در رشد صنعت فناوری کشور ایفا کنم.

  1. در شهری مثل تبریز یا اردبیل یا شمال الغرب کشور، چطور می‌توان در زمینه‌ای مثل دیجیتال مارکتینگ، که معمولاً در پایتخت‌ها شکوفا می‌شود، پیشگام شد؟ چه موانعی داشتید؟

واقعیت این است که شروع و پیشگام شدن در حوزه‌ای مانند دیجیتال مارکتینگ و مهندسی نرم افزار، آن هم در شهری خارج از پایتخت، با چالش‌ها و موانع خاص خود همراه است.

معمولاً باور عمومی این است که تهران به‌عنوان مرکز فناوری و سرمایه‌گذاری، بستر اصلی شکوفایی این حوزه است؛ اما تجربه من نشان داده اگر به‌درستی برنامه‌ریزی شود، می‌توان حتی در شهرهایی مثل تبریز و اردبیل هم جزو پیشگامان بود.

نخستین قدم، تغییر دیدگاه بود؛ ما خود را محدود به جغرافیا نکردیم و از روز اول تصمیم گرفتیم خدمات خود را به صورت فراگیر، نه فقط محلی، بلکه در سطح ملی ارائه دهیم. این مسئله نیازمند کسب مهارت‌های دیجیتال به‌روز، شناخت بازار ایران و حتی بازار جهانی، و ارتباط مستمر با ترندهای روز دنیا بود.

بزرگ‌ترین موانع تیم تارا ، به‌نظرم فرهنگی و زیرساختی بودند. از یک طرف، بسیاری از کسب‌وکارهای سنتی منطقه هنوز با ماهیت بازاریابی دیجیتال آشنایی کافی ندارند و جذب آن‌ها نیاز به فرهنگ‌سازی داشت. از سوی دیگر، زیرساخت‌های فنی (مثل اینترنت پایدار و سریع، حمایت‌های آموزشی یا حتی منابع انسانی متخصص) بعضاً محدودتر از پایتخت است.

  1. اگر به سال‌های ابتدایی کارتان برگردید، بزرگ‌ترین اشتباهی که مرتکب شدید و از آن درس گرفتید چه بود؟

اگر به سال‌های ابتدایی فعالیتم بازگردم، مهم‌ترین درسی که از اشتباهات گذشته گرفته‌ام، اهمیت کار کردن با افراد هم‌سو از لحاظ نگرش و روحیه است. تجربه به من نشان داد که حضور افراد با ذهنیت محدود و نگرش منفی و ذهن فقیر، می‌تواند مانعی جدی برای رشد و پیشرفت شرکت باشد. در مقطعی، شرکت تارا با وجود برخورداری از نیروهای متخصص، زیرساخت‌های قوی و ظرفیت‌های بالا، به دلیل اعتماد بیش از حد به افراد کم‌انگیزه و غیرمتعهد، بخشی از فرصت‌های رشد خود را از دست داد.

امروز معتقدم یکی از کلیدی‌ترین عوامل موفقیت انتخاب هم‌تیمی‌هایی با ذهن باز، انگیزه بالا و باور به پیشرفت است. اگر به گذشته برگردم، قطعاً با دقت بیشتری تیمم را انتخاب می‌کردم و فقط با افرادی همکاری می‌کردم که چشم‌انداز بلندمدت و روحیه رشد دارند.

در نهایت، هرچند این تجربیات گاهی تلخ بودند، اما امروز به وضوح می‌بینم که همین اشتباهات، مسیر رشد فردی و سازمانی مرا هموارتر و هدفمندتر کرده‌اند.

بخش دوم: تارا و مدیریت واقعی

  1. در شرکت تارا، فلسفه اصلی شما در مدیریت پروژه‌ها و افراد چیست؟ آیا سبک مدیریت خاصی را دنبال می‌کنید؟

در شرکت تارا، فلسفه اصلی من در مدیریت پروژه‌ها و افراد، «اعتماد، شفافیت و رشد مستمر» است. باور دارم که موفقیت یک پروژه نه فقط به ابزارها و برنامه‌ریزی، بلکه بیش از همه به انگیزه و هم‌افزایی تیم بستگی دارد. به همین دلیل، فضای کاری را مبتنی بر اعتماد متقابل و گفتگوهای باز بنا کرده‌ام؛ جایی که هر همکار بتواند ایده‌هایش را بدون واهمه مطرح کند و نقش خود را در موفقیت کل سازمان ببیند.

در مدیریت پروژه‌ها، تاکید من بر تعیین اهداف شفاف، برنامه‌ریزی چابک (Agile) و ارزیابی مداوم عملکرد است. از همان ابتدا، سعی کرده‌ام فرهنگ نتیجه‌محوری و مسئولیت‌پذیری را در تیم نهادینه کنم، اما در عین حال، فرصت آزمون و خطا و یادگیری از تجربه را همیشه باز گذاشته‌ام.

در سبک مدیریت، ترکیبی از رویکرد رهبری الهام‌بخش (Transformational Leadership) و مدیریت چابک را دنبال می‌کنم؛ به این معنا که همزمان هم به انگیزه‌های فردی و توسعه شخصی اعضای تیم اهمیت می‌دهم، و هم با انعطاف و سازگاری بالا پروژه‌ها را پیش می‌برم. باور دارم مدیر خوب کسی است که مسیر را نشان بدهد، اما اجازه رشد، تجربه و حتی اشتباه کردن را نیز به تیمش بدهد.

در نهایت هدفم در تیم تارا این است که هر پروژه نه فقط به سرانجام برسد، بلکه باعث رشد تک‌تک افراد و سازمان شود و حتی شکست‌ها نیز تبدیل به تجربه‌های ارزشمند شوند.

  1. در شرایطی که بسیاری از شرکت‌ها به دنبال کم‌هزینه‌ترین روش‌ها هستند، شما چرا روی کیفیت، طراحی اختصاصی و تحلیل داده تمرکز کردید؟ سوددهی فدای کیفیت نشده؟

ما در تارا به این باور رسیدیم که کیفیت، طراحی اختصاصی و تحلیل دقیق داده‌ها سه پایه اصلی خلق ارزش واقعی برای مشتری و تمایز در بازار است. تجربه ثابت کرده زمانی که محصول یا خدمتی فراتر از انتظار ارائه می‌دهیم، مشتری هم حس امنیت و اعتماد بیشتری پیدا می‌کند و هم تمایل بیشتری به تکرار خرید دارد. این مسئله در نهایت منجر به رشد مستمر شرکت و افزایش سهم بازار می‌شود.

تحلیل داده‌ها هم کمک می‌کند تصمیم‌ها نه بر اساس حدس و گمان، بلکه بر پایه واقعیت و شناخت دقیق بازار گرفته شود. این باعث کاهش ریسک و افزایش اثربخشی در پروژه‌ها می‌شود.

  1. چه تصمیمی در شرکت تارا گرفتید که در ابتدا مورد انتقاد بود ولی امروز مشخص شد درست‌ترین تصمیم حرفه‌ای شما بوده؟

در طول مسیر مدیریتم در شرکت تارا، دو تصمیم کلیدی اتخاذ کردم که در ابتدا با نگاه تردید و حتی انتقاد همراه بود، اما گذشت زمان نشان داد هر دو جزو درست‌ترین و تأثیرگذارترین تصمیمات حرفه‌ای من بوده‌اند.

اولین تصمیم، قطع همکاری با یکی از سهامداران کلیدی شرکت بود؛ فردی که بسیاری تصور می‌کردند نبودش باعث کاهش سرعت رشد و حتی ایجاد چالش جدی در ساختار مدیریتی می‌شود. اما با انجام این تصمیم و ایجاد شفافیت در ساختار مالکیت و مدیریت، توانستیم همدلی، تمرکز و انگیزه جدیدی در تیم ایجاد کنیم. این تحول نه تنها روند رشد ما را کند نکرد، بلکه طی مدت کوتاهی موجب شد شرکت تارا وارد پروژه‌های بزرگ‌تر شود و حتی موفق به اخذ استانداردهای بین‌المللی مانند ایزو گردد.

تصمیم دوم، سرمایه‌گذاری روی توسعه یک برند کاملاً مجزا برای تنوع‌بخشی به منابع درآمدی و افزایش نقدینگی شرکت بود. این اقدام در ابتدا ریسک بالایی داشت و حتی برخی آن را به عنوان پخش انرژی و منابع شرکت می‌دیدند. اما با برنامه‌ریزی دقیق و شناخت فرصت‌های بازار، خوشبختانه این سرمایه‌گذاری تبدیل به یکی از جریان‌های سودآور و موفق شرکت شد و پایداری مالی تارا را به شکل قابل توجهی تقویت کرد.

این دو تجربه نشان داد که گاهی باید فراتر از چارچوب‌های سنتی فکر کرد و با ریسک‌پذیری و مدیریت درست، حتی تصمیم‌هایی که در ابتدا مخالفت‌برانگیز به نظر می‌رسند، می‌توانند نقطه عطفی برای پیشرفت سازمان باشند.

اگر امروز جز بهترین ها در طراحی سایت در تبریز و طراحی سایت در شمال الغرب کشور هستیم، به خاطر تصمیماتی است که گاها با انتقاد رو به رو بودند.

  1. چرا برخی شما را فردی سخت‌گیر یا حتی دقیق بیش از حد می‌دانند؟ آیا این دیدگاه را قبول دارید؟

تا حدی این دیدگاه را درک می‌کنم، چرا که هم درمحیط دانشگاه و هم در محیط کاری، همواره بر جدیت، نظم و مسئولیت‌پذیری تأکید داشته‌ام. معتقدم برای تحقق اهداف بزرگ، نیازمند دقت و پیگیری مستمر هستیم؛ به ویژه در حوزه فناوری و نرم‌افزار که کوچکترین خطا می‌تواند تبعات گسترده‌ای داشته باشد.

البته ترجیح می‌دهم به جای سخت‌گیر بودن، «متعهد به کیفیت و نتیجه‌محور» بودن توصیف شوم. برای من مهم است هر کاری به درستی و به موقع انجام شود و اعضای تیم اهمیت استانداردهای کاری را درک کنند. این رویکرد البته ممکن است برای برخی افراد به شکل سخت‌گیری یا دقت بیش از حد تعبیر شود، اما واقعیت این است که مسیر رشد و موفقیت بدون تعهد به کیفیت و پیگیری جدی امکان‌پذیر نیست.

بخش سوم: تجربه فردی و پشت صحنه

  1. تجربه‌ای بوده که نزدیک به ترک مسیر یا فروپاشی شرکت برسید؟ اگر بله، چه چیزی نگه‌تان داشت؟

بله، قطعاً در مسیر کارآفرینی و مدیریت شرکت، لحظاتی بوده که فشارها و چالش‌ها تا آستانه فروپاشی شرکت پیش رفته است؛ به ویژه در دوران بحران‌های مالی یا زمانی که مسیر آینده نامشخص بود. اما چیزی که مرا در این شرایط سر پا نگه داشت، اعتماد به نفس، باور به توانایی‌های خود و روحیه جنگندگی بود.

همیشه سعی کردم به جای تمرکز بر مشکلات، به راه‌حل‌ها فکر کنم و با انگیزه و ایمان به تیمم، حتی در سخت‌ترین روزها، امید و انرژی مثبت را حفظ کنم. این باور درونی به اینکه هر بحران می‌تواند آغازی برای فصل جدیدی از رشد باشد، باعث شد هیچ‌وقت تسلیم نشوم و همراه تیم، حتی از نقطه صفر، دوباره حرکت را آغاز کنیم.

  1. روزی چند ساعت کار می‌کنید؟ و آیا زندگی شخصی‌تان فدای پروژه‌ها شده؟

روزی تقریبا 10 الی 12 ساعت کار می کنم . و بله متاسفانه زندگی شخصی من همچنان زیر سایه زندگی کاری من هست و باید برایش فکری کنم . مدیریت شعبات تارا در تبریز و اردبیل ، حضور در صنایع و کارخانه ها، تدریس در دانشگاه، به حد کافی زمان از من گرفته و متاسفانه در زندگی شخصی چالش های جدی دارم.

  1. بزرگ‌ترین ترس یا دغدغه ذهنی شما در زندگی چیست؟

به این سوال فکر نکردم و الان چیزی به ذهنم نمیرسد. سعی می کنم شجاعانه با مشکلات بجنگم .

  1. اگر مجبور بودید تارا را فردا تعطیل کنید و وارد حوزه‌ای کاملاً متفاوت شوید، به کجا می‌رفتید؟ چرا؟

آشپز می شدم. قطعا من اگر مهندس نرم افزار نبودم آشپز می شدم. باز هم پای خلق راه‌حل و ارزش‌آفرینی وسط است؛ فقط این بار با ادویه و کفگیر ! معتقدم من آشپز و خانه دار خوبی میشدم! کاملا برعکس چیزی که الان هستم .

بخش پنجم: چالش‌برانگیز و مستقیم

  1. شایعاتی هست که پروژه‌های شما گران هستند و مشتری عام را هدف قرار نمی‌دهید. پاسخ‌تان به این نقد چیست؟

همانطور که گفتید شایعه است . اطلاعی ندارم.

  1. آیا تابه‌حال پروژه‌ای را صرفاً به‌دلیل تعارض اخلاقی یا بی‌اعتمادی رد کرده‌اید؟ می‌تونید یک مورد واقعی بگید؟

بله پیش آمده چند پروژه را به خاطر رفتار کارفرما قبول نکنم. برای شرکت اصولی تعریف کردیم که کارفرما باید آن اصول را داشته باشد.

  1. اگر همین فردا از شما بخواهند مدیر ارشد فناوری یکی از وزارت‌خانه‌های ایران بشید، می‌پذیرید یا رد می‌کنید؟ چرا؟

قطعا رد می کنم و تمایلی به کارهای دولتی ندارم.

بخش آخر: آینده و الهام‌بخشی

  1. برای نسل جوانی که در تبریز، اردبیل یا هر شهر غیرمرکزی ایران رویاهای بزرگ در سر دارند، چه توصیه‌ای دارید که واقعی و کاربردی باشه؟

جسارت رویاپردازی داشته باشند و عملگرا باشند. دنیا پر شده از ترسوهای خوش فکر .

  1. اگر ده سال بعد، فرزند خودتان بخواهد راه شما را ادامه دهد، آیا تشویقش می‌کنید یا مسیر دیگری را پیشنهاد می‌دهید؟ چرا؟

فعلا زن بگیرم تا به بعدش فکر کنم !

ممنون که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.

من هم از شما بابت این فرصت و زمانی که برای این گفتگو اختصاص دادید صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم صحبت‌های من مفید بوده باشد و باعث انگیزه یا دیدگاه جدیدی شده باشد. برای شما و تیمتان آرزوی موفقیت می‌کنم.